گپ و گفتی صمیمی با " مسعود امیر سپهر " موسیقیدان و خواننده آذربایجانی؛
پنجشنبه, آذر 23, 1396 by eamaster
دیباچه:
ترانههاي محلي اولين پايه تجربي موسيقي هر قوم و كشوري به شمار ميروند. غم ها و شاديها، شكستها و پيروزيها، قهرمانان و شخصيتهاي برجسته مردم به اين نوع موسيقي راه مييابند، از اينرو از ارزش ويژهاي برخوردارند، به عبارت ديگر سرمايهي اصلي موسيقي يك كشور يا قوم يا منطقه را ميتوان نغمههاي بومي و محلي آن كشور دانست.
البته اين بدان معني نيست كه موسيقي يك ملت نغمههاي محلي آن است، ولي هيچ گاه از آن به دور نيست، زيرا زبان روحيه يك ملت به شمار ميرود.
در جهان ، ملت يا نژادي وجود ندارد كه از موسيقي محلي بيبهرهمند باشد، حتي دورافتادهترين اقوامي كه از هنر، بهرهي بسيار كمي بردهاند، از ترانههاي محلي (عاميانه) برخوردارند.
انسان به همان شيوهاي كه زبان مادري را ميآموزد، نغمههاي بومي و محلي را نيز فرا ميگيرد و در برابر آن واكنش مثبت نشان ميدهد و برعكس، در برابر نغمههاي فرهنگهاي بيگانه از خود واكنش چنداني نشان نميدهد.
موسيقي ، بيانگر و توصيفكننده روحيات ، ذوق و احساسات هر قوم و ملتي است و از آن جائي كه موقعيت جغرافيايي، شرايط اجتماعي و آداب و رسوم هر قوم و ملت از دیگری متفاوت و موسيقي، مترجم تخيلات و از تراوشهاي روحي و ذهني آنان سرچشمه ميگيرد، از اينرو موسيقي اقوام گوناگون از همديگر متمايز است.
همان طور كه هر گروه و جمعيتي از بشر براي بيان هدف و مقصود خود به ايجاد زبان و حروف ويژهاي مبادرت ورزيدهاند، كه اين زبان با زبان گروه ديگر متفاوت است،موسيقي هر قوم و ملتي با موسيقي ديگر اقوام نیز متفاوت است، زيرا موسيقي هر قوم و مردمي، زادهي روحيات و خلقيات و نيز نماينده خواستهها و آرزوها و پديدههاي گوناگون آنها ميباشد و اين عوامل به اوضاع جغرافيايي، طرز اعتقادات و انديشهها، آداب و رسوم، دين و مذهب، نيازمنديهاي زندگاني مادي و سوابق تاريخي بستگي دارد.
اما موسیقی آذربایجانی ، مجموعه ای از همه این هاست ، روي اين اصل موسيقي آذربایجانی، كليه اين ويژگيها را دربر ميگيرد و تحت تاثير آن ساخته ميشود و بطور كلي، بيانگر فرهنگ و روح مردم آذربایجان ميباشد.
کوتاه سخن این که ، موسيقي در آذربایجان از ذوق فطري مردمي سرچشمه ميگيرد و بيانكننده عواطف و احساسات آن ها ست.
اشاره:
گفت و گو ها و مصاحبه های خبری و رسانه ای ، همواره در زمره حساس ترین و در عین حال سخت ترین بخش های کاری در حوزه رسانه به شمار می روند ؛ خاصه آن که ، سوژه مورد مصاحبه ، چهره ای خاص و متفاوت تر از دیگر سوژه ها و چهره ها باشد.
به تعبیر بهتر ، گفت و گو با چهره های شاخص در حوزه های تخصصی ، خاصه هنرمندان ، به جهت تخصصی بودن فضای مباحث و محورهای گفت و گو ، از سختی ها و پیچیدگی های بیشتری برخوردار است و درست از این روست که وسواس و حساسیت های فضای مصاحبه با هنرمندان ، ظرافت ها و تکنیک های خاصی را می طلبد تا زمینه برای انتقال و بیان هنرمندانه دغدغه ها و دیدگاه های مطرح در بیان و کلام فرد مصاحبه شونده فراهم شود.
گفت و گوی متفاوت پایگاه خبری نسل تدبیر با " مسعود امیر سپهر " ، هنرمند عرصه آواز ، آهنگ سازی ، خوانندگی و بنیانگذار " آموزشگاه موسیقی باریش " از نوع همین مصاحبه های سختی بود که در عین سخت و متفاوت بودن ، فضایی از " دغدغه مندی " و " صمیمیت " را خلق و ثبت کرد.
گفت و گوی ما با مسعود امیر سپهر ، پس از اتمام آخرین کنسرت این هنرمند باسابقه تبریز و آذربایجان و در محل آموزشگاه باریش انجام گرفت ؛ گفت و گوی دو ساعته ای که " مسعود باریش " ، هم از دغدغه هایش گفت ، هم گلایه کرد ، هم نقد حرفه ای و تخصصی از فضای موسیقی استان و کشور ارایه داد و هم از کارها و برنامه هایش سخن گفت.
بی هیچ غلو و زیاده گویی ، مسعود امیر سپهر را باید از جمله هنرمندان عرصه موسیقی استان و ایران دانست که هم مدارج خوانندگی و آواز را پله پله طی کرده و هم در عرصه نوازندگی و آهنگ سازی ، به سواد واقعی موسیقی دست یافته است ، لحظه ای از آموختن ، پژوهش و نوآوری غافل نبوده و نیست ، هم شعر می داند و هم از شعور و قدرت تشخیص کار خوب از بد را در چنته دارد ؛ به هر قیمتی دوست ندارد کاری یا اثری را به خورد مخاطب بدهد و البته با وفاداری و پایبندی به اصالت و زیرساخت های موسیقی آذربایجانی ، خالق بدیع ترین و خلاقانه ترین کارهای موسیقایی در عصر حاضر شده است ؛ در کنار این ها ، به پشتوانه دغدغه های جدی اش در عرصه آموزش علمی و هدفمند ، به دنبال آن است تا در همین آموزشگاه باریش ، نسلی را پرورش دهد که به قول خودش " نخبگان و ستارگان فردای موسیقی آذربایجانی باشند " ، آرمانی که نشانه های آن ، با معرفی دو تن از هنرآموزانش در دانشگاه هنر اتریش و آلمان ، نمایان است.
مسعود امیر سپهر ، همانگونه که در سطور بالا اشاره شد ، دغدغه های درست و منطقی بسیاری در عرصه فعالیت هنری اش دارد که بخشی از این دغدغه ها و البته آرمان ها و برنامه هایش ، به عرصه سخن درآمد ؛ از ناآگاهانی گفت که بی دلیل و در بلبشوی هنر و موسیقی ، مدعی " پرچمداری موسیقی آذربایجان " هستند و هر اثر سطح پائین و مبتذلی را به نام موسیقی " فولکلور " به خورد مخاطب می دهند ، بی هیچ خلاقیت و هنرمندی که ذات موسیقی ریشه در آن دارد.
" مسعود باریش " ، هنرمندی است که فراتر از هنرش ، اهل مطالعه و به روز شدن مداوم و همواره است ، به روز بودن و مطالعه را لازمه خلاقیت و نوآوری های هنری می داند ، با موسیقی روز جهان ، هم پای موسیقی سنتی و اصیل آذربایجانی آشناست ، آریا ها را هم پای اپرا و راک و جاز و موسیقی پاپ را در کنار موسیقی کلاسیک می داند و می خواند و مطالعه می کند ، برای یاد گرفتن و رشد کردن ، معتقد است باید هزینه کرد و از "عافیت طلبی" و " باری به هر جهت بودن " دوری کرد ، " نواختن پیانو " را هم راستا با " ناغارا " و " تار آذربایجانی " تجربه می کند و این همه را ، یک جا و بی واسطه و بی کم و کاست به هنرجویانش می آموزد تا به قول خودش ، " نسل نخبگان موسیقی آذربایجانی فردای این خطه را بسازد " ، هنری که به کمال آن را توانسته است.
" مسعود امیر سپهر را بی تردید باید " شاعر دغدغه های موسیقی آذربایجان " و " صدای تعصب به سبک های موسیقی اصیل و خلاقانه " دانست ، هنرمندی که حتی در آن سوی مرزها ، وقتی برای اجرا روی صحنه می رود ، تنها هدف و دغدغه اش ، معرفی و شناساندن جایگاه و توانمندی های ریشه دار و البته واقعی موسیقی تبریز و آذربایجان است و به حق نیز در این راه ، توانسته است تحسین صاحب نظران و متخصصان این هنر در خارج از مرزهای ایران اسلامی را برانگیزد.
معرفی:
مسعود امیر سپهر دهم آذر۱۳۵۰در خانواده ی هنرپرور درشهر تبریزچشم به جهان گشود.
از سن ۱۰ سالگی شروع به فراگیری پیانو و موسیقی نزد شادروان نیکلاس خاچا طوریان در آموزشگاه های شادروان استاد علی سلیمی و علی فرشباف پرداخت و با یحیی اسماعیل زاده سلفژ و آواز ردیفی ادامه داد.
سپس به علت علاقه به موسیقی ایرانی به مدت یک سال هنر جوی رشته تار ایرانی نزد استاد داود آزاد شد و دستور های مقدماتی و چندین اثر را با تار اجرا کرد ، سپس به مدت یک سال هم مشغول فراگیری قارمان نزد استاد علی حق شناس شد وهمچنین به مدت یک سال فراگیری ساز ناغارا را با استاد صمد نیک نفس تجربه کرد ؛ تار آذری ، ساز های پیانو و گیتار را هم که از ساز های مورد علاقه وی بود در ادامه هنرآموزی اش نزد اساتید برجسته فرا گرفت.
ولی به علت علاقه شدیدش به آواز کلاسیک و وکال به مدت دو سال نزد اساتید برجسته ایران ، همچون استاد رشید وطندوست ، دکتر اسفندیار قره باغی و سرکار خانم آریا زند به فراگیری آواز پرداخت ، در ضمن در دانشگاه آزاد تبریز نیز به طور همزمان در رشته مدیریت تحصیل می نمود .
نهایتا روزی که از آن باید نقطه عطف زندگی هنری او یاد کرد فرا رسید و توانست با خواننده توانای اپرای عالم شرق لطفیار ایمانوف ( خواننده اپرای کور اوغلی ) اجرایی مشترک در تبریز برگزار کند .
بعد از برگزای این کنسرت ، مسعود امیر سپهر وارد دنیای حرفه ای آواز شد و به مدت دو سال به طور اختصاصی ، ضمن همکاری با این آواز خوان نامی ، مشغول فراگیری تکنیک های آواز گردید.
با فوت لطفیار ایمانوف ، وی جهت ادامه تحصیل وارد آکادمی موسیقی جمهوری آذربایجان شد و در حین ادامه تحصیل با پروفسور آذر زینالف از دانش آموختگان آواز ایتالیا آشنا شد و ۲ سال تمام نیز به طور اختصاصی با این استاد سرشناس ، آریا ها و اورتوریا ها و ناپولی تن های بسیاری را فرا گرفت.
از دیگر موفقیت های مسعود امیر سپهر ، آشنایی با پروفسور تیموراز قوقوش ویلی از بزرگترین خوانندگان اپرای بالشویک روسیه است ، طی سه ماه هنرآموزی نزد این استاد بنام در مستر کلاس های آواز وی ، منجر به خواندن و اجرای ده ها اثر معروف اپرا گردید.
خلاصه سوابق کاری:
خواننده گروه کر سعد آباد و تلویزیون تهران به رهبری دکتر اسفندیار قره باغی
خواننده سولیست دانشگاه آزاد اسلامی تبریز
سولیست گروه موسیقی فرهنگسرای تبریز به سرپرستی یحیی اسماعیل زاده
تشکیل گروه موسیقی باریش
تشکیل گروه کر ۸۱ نفری باریش
تشکیل ارکستر مجلسی تبریز
اجرای بیش از ۵۱۱۱ برنامه موسیقی صحنه ای در اقصی نقاط ایران تهران ،تبریز، گرگان ،رشت ، همدان ، اردبیل ، ارومیه
اجرای ۵ کنسرت رسمی در کشور ترکیه
اجرای ۲ کنسرت رسمی در کشور آذر بایجان
اجرای کنسرت در کشور دبی
برگزاری روز فرهنگی ایران در تاجیکستان
برگزاری کنسرت در کشور گرجستان
اجرای کنسرت در سالن اریکه ایرانیان
اجرای کنسرت در سالن برج میلاد تهران
اجرای کنسرت در تالار وحدت تهران
اجرای کنسرت درکشور تاتارستان شهر کازان
نفر هشتم در بین ۲۳ کشور در مسابقات ترک ویزون در کازان از طرف کشور جمهوری اسلامی ایران
مسعود امیر سپهر همچنین مجوز افتتاح آموزشگاه موسیقی باریش را از تهران اخذ نمود. این موسیقی دان تبریزی همچنین تألیفاتی نیز در دست انتشار دارد ، کتاب وی در مورد آواز و طریقه های نفس گیری و تکنیک های آوازی در دست تألیف می باشد. از مسعود امیر سپهر تاکنون ۵ آلبوم رسمی منتشر شده که آلبوم "درمان" با زحمات استاد جابر اطاعتی تنظیم گردیده است.
علاوه بر این ، دو آلبوم موسیقی وی به نام های غربت و آرزو نیز در جمهوری آذربایجان انتشار یافته که در ایران هم پخش شده است.
مسعود امیر سپهر تاکنون ۲۱ آهنگ را آهنگ سازی نموده و خود وی نیز اشعار این آثار را سروده است.
این هنرمند صاحب سبک و نوگرا در عرصه موسیقی تاکنون ده ها هنر جوی آواز را به جامعه موسیقی کشور و تبریز کرده که در حال فعالیت می باشند.
گفت و گو:
گفت و گوی ما با " مسعود امیر سپهر " بسیار ساده تر و صمیمی تر از آن چه که انتظارش را داشتیم شکل گرفت ، بی تکلف و در عین حال فاخر و دغدغه مند از سوی هر دو طرف ، شرح کامل این گپ و گفت را در زیر بخوانید.
"مسعود امیرسپهر" گفت و گو را با اشاره به اهمیت و جایگاه موسیقی کلاسیک به عنوان زیرساخت اصلی موسیقی آغاز کرد ، وی گفت: زیر ساخت اصلی هر ژانر موسیقی ، موسیقی کلاسیک است و برای آموختن یک موسیقی اصیل باید از چارچوب های اصلی آن که همانا موسیقی کلاسیک است استفاده کرد ، قطعا برای شناخت کامل موسیقی آموزش های لازم باید از موسیقی کلاسیک آغاز شود ، چون موسیقی کلاسیک تعریف شده و دسته بندی شده است ؛ اما در بخش ارائه موسیقی ، در شهر ما با ارائه موسیقی فولکولور آذربایجان در کنار توجه به موسیقی روز دنیا و حرکت به سمت نوآوری و خلاقیت های تازه برای پاسخگویی به ذائقه مخاطبان و نسل حاضر بیشتر موافق هستم ، معتقدم موسیقی ما باید طوری باشد که مردم هنردوست ما آن را با ذره ذره وجودشان حس کنند.
وی تصریح می کند: در دهه های اخیر ارتباط جوانان با موسیقی تغییر یافته و شکاف عمیقی بین موسیقی اصیل و جوانان ایجاد شده است هدف اصلی من و گروه باریش استفاده موسیقی آذربایجان در لحن و گویشی متفاوت برای آشتی جوانان با موسیقی آذربایجانی و اصیل دیار خود ،همچنین ارائه موسیقی فاخر خود به دنیا جهت آشنایی هر چه بیش تر مردم جهان با موسیقی غنی آذربایجان است.
" باریش " با ابراز نارضایتی از گرفتار شدن موسیقی آذربایجانی در ورطه تکرار و خالی بودن این هنر از خلاقیت و نوآوری های موسیقیایی جدید ، نسل حاضر را تشنه و طالب تازگی در عرصه موسیقی دانسته و می گوید: این درست نیست که ما و مخاطبان موسیقی آذربایجانی ، مدام یک نوع و سبک خاص و تکراری از موسیقی را بشنوند ، موسیقی امروز نیازمند کارهای نو و جدید ، مبتنی بر خلاقیت و نوآوری های هنری ، چه در حوزه شعر و چه در بخش آهنگ و اجراست ، خوشبختانه عرصه فراخ موسیقی آذربایجانی بسیار غنی و دارای ظرفیت های بسیاری است که می تواند بسترهای تازگی در ساخت ، فرم و آواز را نمایان سازد و این از عهده اهل فن بر می آید ، شما اگر مطالعه در تاریخ موسیقی اروپا و جهان داشته باشید ، به عینه متوجه خواهید شد که بعد از انقلاب صنعتی اروپا ، تحول و تغییرات بزرگی در عرصه هنر به ویژه موسیقی به وجود آمد و در بستر همین تحول و تغییر بود که شاهد ظهور و بروز هنرمندان خلاق و نوگرا با آثاری خوب بودیم ، البته این را هم عرض کنم که بخشی از موسیقی ما به عنوان زیرساخت های اصیل موسیقی باید حفظ و حمایت شوند ، چون اساس موسیقی به شمار می روند ؛ اما فرم تازه ای از موسیقی و شکل تازه و خلاقانه ای از موسیقی به دلیل ذائقه های جدیدی که در نسل حاضر وجود دارد ، نیازمند نوآوری های هنرمندانه با حفظ اصالت زیرساخت های موسیقی است.
وی می افزاید: در همه جای دنیا ، دولت های وظیفه و مسوولیت حمایتی از موسیقی اصیل کشورها را بر عهده دارند و حتی برای این بخش از موسیقی ، به دلیل الزامشان برای حفظ و صیانت از میراث هنری ، سوبسید هم می دهند ، اتفاقا همین نوع موسیقی هم مخاطبان خود را دارد ؛ اما این همه آن چیزی نیست که موسیقی و مخاطبان آن نیاز دارند و از همین جاست که موضوع نوآوری ها و خلاقیت ها در عرصه موسیقی ، بیشتر طرح و مورد پی گیری و توجه قرار می گیرد.
مسعود امیر سپهر در ادامه این گفت و گو ، به موضوع فقدان رپورتوار در بین خوانندگان موسیقی آذربایجانی و بی توجهی به این اصل مهم به عنوان یک ضعف و چالش اساسی بر سر راه موفقیت های موسیقی آذربایجانی اشاره و تصریح می کند: اگر دقت کنید ، تقریبا اغلب خوانندگان فارس زبان و تهرانی با رپرتوار خود وارد اجرا می شوند و رمز موفقیتشان هم همین است ، چیزی که در بین خوانندگان موسیقی آذربایجانی کم تر دیده می شود ، باید قبول کنیم که ما کم کاری کرده ایم ، از طرفی ارتباط خوبی بین شعر و موسیقی ، در موسیقی آذربایجانی برقرار نشده و ما کم تر شاهد تولید شعرهایی در قالب ترانه به زبان ترکی برای استفاده در موسیقی آذربایجانی هستیم ، به لحاظ کیفیت و قدرت شعری و نیز استفاده از واژگان ترکی در شعر هم با مشکل و محدودیت مواجه هستیم و به غیر از یکی دو شاعر ، مابقی افراد در این بخش کارهای خوبی ارایه نداده اند ، شاید هم دلیل اصلی این امر عدم ارتباط متقابل شاعران و ما فعالان موسیقی در تبادل نظر و تعامل فکری در این خصوص باشد که قطعا قصور کرده ایم ؛ با این حال به نظر من شاید یکی از عوامل اصلی و مهم موثر در عدم تولید و نگارش ترانه های ترکی ، عدم آموزش زبان ترکی باشد تا با اشراف بر واژگان و زبان ترکی ، دست به نگارش اشعار خوب بزنیم ، شما شعر استاد شهریار را نگاه کنید ، سهل و ممتنع است ، یعنی در عین قدرت و غنای اندیشه و معنا ، بسیار ساده و شیوا و از نظر خوانش و قرائت هم بدون مشکل و همه فهم است.
سرپرست گروه هنری " باریش " در بخش دیگری از این گفت و گو با اشاره به برخی دیگر از دلایل عدم رشد و تحول موسیقی آذربایجانی می افزاید: یکی دیگر از چالش های فرا روی موسیقی آذربایجانی این است که بسیاری از ما ، با موسیقی روز دنیا آشنایی ندارم و به عبارت دیگر ، هنوز به این باور نرسیده ایم که باید همواره با مطالعه و پژوهش ، خود را به روز کنیم و از موسیقی روز دنیا مطلع باشیم ؛ این عدم آشنایی و شناخت باعث می شود که هر کار و اثری را به نام پاپ تولید و به خورد مخاطب بدهیم ، یا موسیقی مبتذل و کوچه بازاری را به نام موسیقی فولکلور ارایه کنیم و متاسفانه مخاطب عام ما هم که سواد تخصصی موسیقی ندارد ، همین مبتذل ها را به نام فولکلور می پذیرد ، هر چند معتقدم مخاطب عام بی تقصیر است و به واسطه خلاء موجود در موسیقی پاپ و فولکلور و عدم ارایه آثار فاخر ، مخاطب عام طبیعی است که با این قبیل آثار کوچه بازاری همراه شود.
" باریش " البته معتقد است که موسیقی آذربایجانی در حال حاضر دوران گذار خود را سپری می کند ، او می گوید: امروز ما در دوران گذار موسیقی آذربایجانی قرار داریم ، شک نکنید که برای عبور موفق از این دوره ، ناگزیر هستیم با حفظ زیرساخت های موسیقی اصیل آذربایجانی و تغییر هنرمندانه و تخصصی فرم ها ، به سنتزی مقبول برای جوانان و نسل حاضر دست یابیم تا ضمن آشتی این نسل با موسیقی آذربایجانی ، مسیر تحول و پویایی این هنر را فراهم و بسترساز معرفی توانمندی های موسیقی آذربایجانی و غنای آن به جهانیان باشیم ؛ آرمانی که شخصا به دنبال آن هستم.
وی در عین حال می گوید: در حال حاضر ما خلاء های بسیاری در بخش موسیقی پاپ و کلاسیک آذربایجانی داریم و این در حالی است که مخاطب جوان ما هم طالب این بخش و ژانر از موسیقی آذربایجانی است و ما باید به این سمت حرکت کنیم.
مسعود امیر سپهر در پاسخ به این سوال که آیا در شرایط فعلی ، امکان تحقق این هدف و پاسخگویی به مطالبات موسیقیایی جوانان وجود دارد یا نه و آیا اساس بسترهای لازم برای این امر وجود دارد یا نه می گوید: شک نکنید که از نظر تکنیک و توانایی های فنی بستر این تحول در تبریز و آذربایجان فراهم است ، ولی به شرطی که نگاهمان را هم تغییر دهیم ، همان گونه که در تهران این تغییر نگاه صورت گرفته ، در همین یک ماه اخیر سه اجرای موسیقی آذربایجانی در تالار رودکی تهران به همراه رقص آذری به روی صحنه رفته است ، یا مثالی دیگر ، عالیم قاسم اف در تهران اجرای کنسرت دارد ؛ اما در تبریز این امکان فراهم نمی شود ، خود من اولین کنسرت پاپ آذربایجانی را اجرا کرده ام ، پس ملاحظه می کنید که اگر نگاه ها عوض شوند امکان تحقق این امر فراهم خواهد شد.
خالق و خواننده آلبوم " غوربت " در ادامه این گفت و گو در پاسخ به سوالی در خصوص موسیقی غیر رسمی و این که آیا در حوزه موسیقی آذربایجانی هم موسیقی غیر رسمی یا به تعبیر عامه ، " زیرزمینی " وجود دارد یا نه ؟ اظهار می دارد: موسیقی غیر رسمی و به قول عامیانه تر ، زیرزمینی ، محصول اعمال برخی ممیزی های سختگیرانه در حوزه موسیقی است ، تبریز و موسیقی آذربایجانی هم تابعی از فضای موسیقی ایران است که تولید و فعالیت غیر رسمی هم داشته و دارد ، من معتقدم اگر ، هنر موسیقی از ابتدا برای همه و در دوران مدرسه تدریس شود ، مطمئن بدانید دیگر موضوعی به نام ممیزی موسیقی از بین خواهد رفت.
" اقتصاد موسیقی " و یا " موسیقی اقتصادی " از دیگر موضوعاتی بود که در این گفت و گو با مسعود امیر سپهر مورد بحث و بررسی قرار گرفت ، او در این خصوص می گوید: کسی که هنر را هدف و دغدغه خود قرار می دهد و در این راه قدم بر می دارد ، قبل از هر چیز باید به این سوال در درون خود پاسخ دهد که فلسفه حضورش و هدفش از ورود به این عرصه چیست ؟ باید به این پاسخ برسد که هنرمند کیست و چه رسالت و وطیفه ای دارد ؟ و سپس وارد کارزار هنری شود ؛ ضرورت و اهمیت امرار معاش و تأمین مالی هنرمندان حتی از طریق فعالیت هنری برای ادامه حیات هنری لازم است ؛ اما این الزام نباید به معنای تجارت و کسب درآمدهای آنچنانی از حوزه هنر باشد ؛ چراکه همین تفکر آفت و آسیبی بزرگ و خطرناک برای هنر و هنرمند است ، هنرمند باید در رشد فرهنگی و اندیشه جامعه و آحاد آن اثرگذار باشد ، اصلا برای این امر وطیفه دارد ، کار هنرمند این نیست که از محمل فعالیت هنری و با اطلاق لقب هنرمند برای خود ، به ورطه سوداگری و حتی مطربی بیفتد ، کسی که نتواند اثربخش باشد و تأثیری بر جامعه و مردم نگذارد ، هنرمند نیست ، هنر تلفیق خلاقیت و نوآوری با تکنیک های هنری است و هیچ هنرمندی حق ندارد بدون برنامه ، هدف و استراتژی ، کار و فعالیت هنری انجام دهد چراکه تأثیری نخواهد داشت و به ورطه سوداگری خواهد افتاد.
وی می افزاید: متاسفانه در بحث اقتصاد موسیقی ، به دلیل استقبال کم و ضعیف از کنسرت های گروه های موسیقی آذربایجانی که من معتقدم دلیلش همان تکرار و عاری بودن کارها از خلاقیت و تازگی است ، بسیاری از گروه های موسیقی متضرر شده و حتی برخی فعالیتشان را تعطیل کرده اند ، خوشبختانه چندی پیش ما در شورای موسیقی استان مصوبه و ابلاغیه ای را نهایی کردیم که بر اساس آن ، گروه های موسیقی آذربایجانی استان ، مکلف شده اند حداقل یک سوم آثار و قطعات خود را جدید و اثر نو انتخاب و ارایه کنند تا از این رهگذر الزامی برای حرکت به سمت تولید و اجرای آثار جدید و پرهیز از تکرار ایجاد شود و از طرفی ، جاذبه و عطشی در بین مخاطبان هم ایجاد شود ، علاوه بر این مصوب کرده ایم که هر ماه تنها یک کنسرت پاپ و یک کنسرت کلاسیک فارسی و خارج استانی در تبریز روی صحنه برود و در مقابل محدودیتی برای اجرای کنسرت از سوی گروه های موسیقی آذربایجانی در تبریز وجود نداشته باشد تا از این طریق نیز زمینه برای ارتقای سطح انگیزه و فعالیت گروه های استانی فراهم گردد که این اقدامات هم مورد استقبال قرار گرفته است.
خالق آلبوم " آرزوم" در هیجانی ترین بخش این گفت و گو از مدعیان خودخوانده موسیقی آذربایجانی هم انتقاد می کند و معتقد است ضربه ای که این قبیل افراد به اصالت و هویت موسیقی آذربایجانی می زنند سنگین تر و انحراف از معیار حاصله از این پرچمداری های ساختگی در حوزه موسیقی آذربایجانی غیرقابل جبران است ، او می گوید: متاسفانه امروز برخی افراد از سر ناآگاهی و دقیقا به دلیل فقدان سواد موسیقی ، به شکلی خودخوانده ، داعیه پرچمداری موسیقی آذربایجانی را دارند و راه را اشتباه می روند ، شما اگر مرور و بررسی در تاریخ موسیقی قبل و بعد از انقلاب ایران و آذربایجان داشته باشید متوجه خواهید شد که موسیقی امروز آذربایجانی ، به واسطه فعالیت و کار ناآگاهانه این قبیل افراد ، درست در مسیر ضربه زدن به موسیقی آذربایجانی حرکت می کنند ، یک نمونه تاریخی مثال می زنم ، قبل از انقلاب در تهران و در عرصه موسیقی ، شاهد فعالیت چهره های مطرحی چون استاد بنان و هم نسلان این هنرمند فقید بودیم ، در همان زمان و به موازات تهران و در همین تبریز و آذربایجان فضایی کاملا متقاوت بر موسیقی آذربایجانی حاکم بود و من نمی خواهم اینجا عنوان کنم که چه کسانی پرچمدار موسیقی آذربایجانی در قبل از انقلاب بودند ، باز همزمان با آن مقطع و در جمهوری آذربایجان ، هنرمندانی چون هابیل علی اف ، رشید بهبود اف و عالیم قاسم اف و دیگران در حال فعالیت بودند ، بعد از انقلاب اما در همین تبریز و موسیقی آذربایجان شاهد تحولی عظیم در موسیقی بودیم ، آثار فاخر و ماندگاری همچون آیریلیق ، حیدربابا و بسیاری دیگر از این دست آثار تولید شد ، حال برگردیم به زمان حال ، شما دوباره بررسی کنید فضای حاکم بر موسیقی تهران ، تبریز و جمهوری آذربایجان را ، هر چه قدر در تهران هنرمندان خوبی همچون همایون شجریان ، استادان ناظری و افتخاری و بسیاری دیگر به خوبی ایفای نقش هنری دارند ، در تبریز و در موسیقی آذربایجانی کسی خود را پرچمدار موسیقی آذربایجانی می داند که در بسیاری از کارهایش ، دنباله رو سبک کوچه بازاری 40 سال قبل است و صد متاسفانه این که همین کارهای نازل و دم دستی را هم به نام موسیقی فولکلور به خورد مخاطب می دهد بی آن که خود از فولکلور اصیل و واقعی آذربایجان اطلاعی داشته باشد.
مسعود امیر سپهر می افزاید: مردم و به ویژه مخاطبان موسیقی آذربایجانی باید آگاه باشند و تشخیص بدهند ، باید بدانند که موسیقی کوچه بازاری و کافه ای نمی تواند فولکلور باشد ، با این روند ناآگاهانه ای که عده ای افراد در پیش گرفته اند ، اگر اقدامی صورت نگیرد ، متاسفانه تا 20 سال آینده اثری از موسیقی فاخر آذربایجانی باقی نخواهد ماند ، کما این که چهره های ماندگاری همچون عاشیق چنگیز مهدی پور که احیاگر و مولف ردیف های آوازی موسیقی عاشیقی است ، امروز دلگیر و دلزده از این فضا ، کنار کشیده است ، متاسفانه و بازهم متأسفانه عده ای با رویه و فعالیت ناآگاهانه خود در حال تغییر و تحریف ذوق و ذائقه موسیقی آذربایجانی و آسیب زدن به آن هستند و کسی هم جلودارشان نیست.
" باریش " در لابلای گفت و گو البته گریزی هم به فعالیت های هنری خود و بیان گوشه دیگری از سلایقش می زند ، او تصریح می کند که اصلا فردی سیاسی نیست و سیاست را یکی از آفت های فعالیت هنری می داند ، تأکید می کند که با لمپنیسم هنری به شدت مخالف است و با آن زاویه دارد ، هنر را نه تنها ابزاری برای میلیاردر شدن و کسب ثروت قرار نداده است ؛ بلکه برای یادگیری هر چه بیشتر و رشد و تحول هنری اش هزینه هم می کند ، " باریش " حتی اشاره ای گذرا به تبعات حضور موفقش در برنامه " ترک ویزن " در شهر کازان هم می کند و می گوید: هر چند حضور گروه باریش دراین برنامه به قیمت تعطیلی 8 ماهه فعالیت های من تمام شد ؛ با این حال حضوری موفق و افتخارآمیز برای موسیقی آذربایجانی بود ، موفقیتی که به نمایندگی از ایران به دست آمد و اجراهای گروه ما در بین 23 کشور حاضر در این برنامه و مسابقه رتبه هشتم را کسب کرد و حتی بالاتر از جمهوری آذربایجان قرار گرفت و مورد تقدیر سفیر محترم جمهوری اسلامی ایران در کازان قرار گرفتیم ، ما در این برنامه نشان دادیم و ثابت کردیم که موسیقی آذربایجان از چه قدرت و جایگاهی برخوردار است و توانایی رقابت با رقبا در بالاترین سطح موسیقی را دارد.
مسعود امیر سپهر از توقعات خود از فعالان رسانه ای استان و گلایه هایش نیز سخن گفت ، او از عدم همراهی رسانه های استان با موسیقی و پوشش اخبار و اتفاقات حوزه موسیقی آذربایجانی گلایه کرد و البته صادقانه به کم کاری و عدم توجه خود و فعالان هنر موسیقی به نقش و تأثیر رسانه ها نیز اعتراف کرد ، او در عین حال خواستار همراهی و نزدیکی بیش از پیش رسانه ها و خبرنگاران با اهالی موسیقی آذربایجانی در راستای پوشش هر چه بیشتر و بهتر اخبار و گزارش های مربوط به این حوزه شد.
بخش پایانی گفت و گوی صمیمی ما با مسعود امیر سپهر مربوط به آلبوم تازه این هنرمند صاحب سبک و موفق بود ، وی در تشریح اطلاعات آلبوم جدیدش گفت: آلبوم جدیدم با 12 آهنگ در حال نهایی شدن است که به زودی در جمهوری آذربایجان منتشر و توزیع خواهد شد ، هنوز نام آلبوم جدیدم نهایی نشده ولی از قطعاتی که در این آلبوم منتشر خواهد شد می توان به آهنگ هایی نظیر " آنا " ، گل گل ای پری " و " گوزلرین " اشاره کرد که به زودی در باکو منتشر خواهد شد.
گفت و گو: احد نقش شور سپهر
عکس: فرزانه شهبازی